کد مطلب:28585 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:103

آمادگی امام برای نبرد با معاویه پیش از جنگ جمل












2379.تاریخ الطبری- به نقل از محمّد و طلحه-: طلحه و زبیر برای انجام دادن عمره از علی علیه السلام اجازه خواستند.به آنان اجازه داد و آنها به سوی مكّه رفتند. مردم مدینه می خواستند بدانند كه رأی علی علیه السلام درباره معاویه و مخالفت ورزیدن وی چیست، تا بدین وسیله، نظر وی را درباره جنگ با اهل قبله بدانند كه آیا بر این كار، جرئت دارد یا از آن، سر باز می زند.

مَدَنیان، بدین منظور، زیاد بن حنظله تمیمی را- كه از یاران خاص علی علیه السلام بود- نزد او فرستادند. وی نزد علی علیه السلام رفت و لَختی نزد وی نشست. آن گاه علی علیه السلام بدو فرمود: «ای زیاد! آماده شو».

زیاد گفت: برای چه كاری؟

فرمود: «كه با شامیان، پیكار كنی».

زیاد گفت: «درنگ كردن و نرمش به خرج دادن، بهتر است» و شعری خواند:

هر كه در بسیاری از كارها مدارا نمی كند

با دندان ها دریده شود و با سُم ها كوبیده گردد.

علی علیه السلام نیز به شعری تمثل جُست:

هرگاه دلی هوشیار و شمشیری بُرنده و روحی غیرتمند

فراهم آیند، تو را از تحمّل ستم ها دور می دارند.

زیاد، نزد مردم [ مدینه] بازگشت. آنان در انتظار وی بودند.از او پرسیدند: چه خبر؟

زیاد گفت: ای قوم، شمشیر!

پس دانستند كه علی علیه السلام [ با معاویه] چه خواهد كرد.

آن گاه علی علیه السلام، محمّد بن حنفیه را فرا خواند و پرچم را به وی داد و عبد اللَّه بن عبّاس را به سمت راست سپاه و عمر بن ابی سَلَمه یا عمرو بن سفیان بن عبد الأسد را در سمت چپ آن گماشت و ابو لیلی بن عمر بن جرّاح (برادر ابو عبیده جرّاح) را فراخواند و به فرماندهی پیش قراولان سپاه گماشت و قُثَم بن عبّاس را در مدینه به جای خود گمارد و هیچ یك از كسانی را كه بر عثمانْ شوریده بودند، به كار نگرفت.

[ علی علیه السلام همچنین] به قیس بن سعد نوشت كه مردم را به سوی شامْ روانه كند [ تا در آن جا به وی بپیوندند] و به عثمان بن حنیف و ابو موسی نیز چنین نوشت و خود به تجهیز و آماده كردن [ سپاه ]پرداخت و برای مردم مدینه، سخنرانی كرد و آنان را به پیكار با جدایی طلبانْ فرا خواند و فرمود:

«به راستی كه خداوندعز وجل، پیامبری هدایتگر و هدایت شده را با كتابی گویا و فرمانی استوار و روشن فرستاد كه جز اهل هلاكت، از آن، منحرف نمی شوند.

بدعت ها و شبهه ها، مایه هلاكت اند، مگر آن كه خداوندْ محفوظ بدارد و به راستی كه مصونیت كارهای شما در [ سایه] حكومت الهی است.بی هیچ تردید و اكراه به اطاعت خداوند تَن در دهید.به خدا سوگند، باید چنین كنید [ و اگر چنین نكنید]، خداوند، قدرت اسلام را از میان شما می بَرد و هرگز به سوی شما بازنمی گردانَد تا امر [ ولایت] به وقتش باز گردد.

به سوی این گروهی كه می خواهند اتّحاد شما را پراكنده سازند، بپاخیزید.باشد كه خداوند به واسطه شما آنچه را مردمان نواحی دیگر به تباهی كشاندند، اصلاح كند و تكلیفی را كه بر عهده دارید، انجام دهید».

در این حال بودند كه خبر به گونه ای دیگر از مردم مكّه آمد كه همه، دل به مخالفت داده اند.[ امام علی علیه السلام] باز به سخن گفتن ایستاد و فرمود:

«به راستی كه خداوندعز وجل برای ستمگر این امّت، عفو و بخشش قرار داده است و برای كسی كه منحرف نشود و استقامت ورزد، رستگاری و نجات را نهاده است. هر كه از حق به تنگ آید، به باطل گراید.

بدانید كه طلحه و زبیر و اُمّ المؤمنین (عایشه) به نارضایتی از خلافت من همدل شده اند و مردم را به اصلاح خوانده اند و من هم صبوری می كنم- مادام كه بر اتّحاد شما بر حق، بیمناك نباشم- و اگر دست بردارند و بدانچه شنیده ام، اكتفا كنند، من هم دست بر می دارم».

سپس خبر رسید كه آنان [ به بهانه] دیدارِ مردم و اصلاح امور، قصد بصره كرده اند. پس از آن، برای حركت و مقابله با آنان آماده شد و فرمود:

«اگر چنین فتنه ای كنند، نظام مسلمانان از هم می گسلد. اقامتشان در میان ما، نه خرجی داشت و نه ناگوار بود».

این كار[1] بر مردم مدینه گران آمد و از آن، طفره رفتند.[2].









    1. مقصود، لشكر كشی برای جنگ با گروهی از اهل قبله است، چنان كه در صدر حدیث آمده است. (م).
    2. تاریخ الطبری: 444/4.